***دُخــــت ساحــــل***

اهل باران . اهل دریا . اهل اندوه غروبیم ... از دیار شعر و شرجی از کویر و از جنوبیم .


چون نیک بنگری ...

زندگی، آموزگار شگفتی ست

با دست مایه ی تجربه های شیرین و خاطره های تلخ

درک عمیق روزهای عذاب، بسی دشوار است

اما در امتداد همین روزگار سخت

به اکسیر قدرت درآمیزی و استقامت آموزی

و تجربه می کنی که به آهنگ هر روز همپای شوی

و در تقابل آن استوار باشی.

چه غم از پیمودن کوته راهی به درد

و کشیدن باری به ناکامی.

و می آموزی که تمنای تو هر چه به سادگی رو کند

پاداشی، بایسته تر فراچنگ آری

و آن که باختن، همیشه گامی دیگر است

به سوی بردن و پیروزی.

و دیگر بار چون به عادت دیرینه

زندگی لب به خنده گشاید

خویشتن را باز می یابی

توانمندتر از پیش و دانشی فراخ

از تمامیت بی انتهای خویش

و آن گاه قدرِ آرام و کامِ لحظه های خوب را دریابی

به ژرفایی که هرگز نمی شناختی.

                                                                                        «دونا لوین»

سه شنبه 11 بهمن 1390برچسب:,

  توسط زيـــــبا _ ا  |
 

حکایت درخت بامبو

روزی به خدا شکایت کردم که چرا من پیشرفت نمی کنم؟ دیگر امیدی ندارم، می خواهم خودکشی کنم! ناگهان خدا جوابم داد و گفت: - آیا درخت بامبو و سرخس را دیده ای؟ گفتم: بله دیده ام. خدا گفت: موقعی که درخت بامبو و سرخس را آفریدم، به خوبی از آنها مراقبت نمودم. خیلی زود سرخس سر از خاک بیرون برآورد و تمام زمین را فرا گرفت، اما بامبو رشد نکرد. من از او قطع امید نکردم. در دومین سال، سرخس ها بیشتر رشد کردند، اما از بامبو خبری نبود. در سال های سوم و چهارم نیز بامبوها رشد نکردند. در سال پنجم، جوانه ی کوچکی از بامبو نمایان شد و در عرض چند ماه ارتفاعش از سرخس هم بالاتر رفت. آری در این مدت بامبو داشت ریشه هایش را قوی می کرد. خدا گفت: - آیا می دانی در تمامی این سال ها که تو درگیر مبارزه با سختی ها و مشکلات بودی، در حقیقت ریشه هایت را مستحکم می ساختی؟ زمان تو نیز فرا خواهد رسید و تو هم پیشرفت خواهی کرد. ناامید نشو!


سه شنبه 11 بهمن 1390برچسب:,

  توسط زيـــــبا _ ا  |
 

غنیمت شمردن دهه‌ی پایانی رمضان

 

 

ای مسلمانان: والایی روح و آرامش قلب و پاک‌سازی درون آن اثر بزرگ و عاقبت نیکی است که صاحبان خرد آن را به دست خواهند آورد. و این محقق نمی‌شود مگر با حرص و پایبندی بر «مرتبه‌ی احسان» که رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم حقیقت آن را چنین بیان نموده‌اند که: «احسان آن است که خداوند را به گونه‌ای عبادت کنی گو اینکه او را می‌بینی پس اگر تو او را نمی‌بینی (این را در نظر داشته باشی که) او تو را می‌بیند» [متفق علیه[

 

رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم و صحابه‌ی وی و اهل قرن‌های نیک (سلف امت) این روش را در پیش گرفتند و همیشه و در هر کاری احسان را رعایت می‌کردند و در انجام دادن و یا ندادن هر کاری خداوند را ناظر و مراقب خویش می‌دانستند و به طور کامل به او روی می‌آوردند و صادقانه به او توکل می‌کردند و این رفتار آن‌ها به طور واضح در مواسم خیر و زمان‌هاdبافضیلت آشکار می‌گردید.

 

یکی از بهترین و نیک‌ترین مواسم خیر این دهه‌ی پایانی ماه مبارک رمضان است. این ده روز از روزهای مبارک خداوند است که وی با آن بر بندگان خویش منت نهاده است تا در آن به سوی نیکی‌ها سبقت گیرند و تا رقابت آن‌ها در به دست آوردن باقیات صالحات شدیدتر شود و بتوانند کم‌کاری و تقصیر خود نسبت به خداوند را بدینوسیله جبران نمایند و عاقبت نیک را به دست آورند.

 

این ده روز در زندگی مبارک رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم  دارای جایگاهی بس بزرگ و منزلتی والا بود و برای همین در این دهه تلاشی می‌نمود که در غیر آن نمی‌نمود، چنان که در صحیح مسلم و جامع ترمذی از ام المومنین عایشه رضی الله عنها روایت شده است که ایشان فرمودند: رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم در ده روز آخر رمضان چنان تلاشی می‌نمودند که در غیر آن چنین تلاشی نمی‌کردند.

 

یعنی در این ده روز انواعی از عبادت‌ها و طاعات را زیاده بر دیگر روزهای ماه رمضان انجام می‌دادند و این تلاشی که رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم به طور ویژه در این دهه انجام می‌داد در سه مورد خلاصه می‌گردد که اولین آن دوری از زنان بود چنان که در حدیثی که شیخین بخاری و مسلم در صحیح خود از عایشه رضی الله عنها  روایت نموده‌اند ایشان فرمودند: رسول خدا صلی الله علیه و سلم هنگامی که دهه‌ آخر رمضان می‌رسید ازار خود را محکم می‌بست (یعنی از هم‌خوابی با همسرانش دوری می‌کرد) و شبش را زنده می‌داشت و خانواده‌اش را [برای عبادت] بیدار می‌کرد.

 

و در روایتی دیگر از امام احمد با سند خوب از عایشه رضی الله عنها روایت شده است که فرمودند: رسول خدا صلی الله علیه و سلم [شب‌های] بیست روز اول رمضان را میان خواب و نماز جمع می‌بست اما همینکه ده شب آخر رمضان فرا می‌رسید تلاش فراوان می‌کرد و ازارش را محکم می‌بست.

 

دومین مورد از موارد تلاش رسول خدا صلی الله علیه و سلم در این ده شب، زنده داشتن شب با انواع عبادت‌ها از جمله نماز و قرائت قرآن و ذکر و دعا و تضرع و مناجات بود تا بدین ترتیب برای نزدیکی به پروردگارش وسیله‌ای بجوید و چنین سنتی را برای امت خویش به جای بگذارد.

 

سومین مورد بیدار کردن خانواده برای نماز است چنانکه زینب بنت أم سلمه رضی الله عنها می‌فرماید که: رسول خدا صلی الله علیه و سلم هنگامی که ده روز از رمضان باقی مانده بود کسی از خانواده‌اش را که توانایی نماز شب را داشت رها نمی‌کرد مگر اینکه او را برای نماز بیدار می‌کرد.

 

و این بیدار کردن خانواده برای نماز شب اگر چه در دیگر شب‌های این ماه نیز توسط رسول خدا صلی الله علیه و سلم انجام شده است، اما در این دهه‌ی آخر تاکید آن بیشتر است به طوری که رسول الله صلی الله علیه و سلم هرگز آن را ترک نمی‌کرد، به خلاف دیگر شب‌های ماه رمضان زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم گاه آن را انجام می‌داد و گاه آن را ترک می‌کرد، و این یکی از روش‌های ترتیبی نبوی است و منهجی است بس کامل و زیبا و دارای آثاری نیک، و برای همین است که از جمله عادت‌های صحابه و تابعین و اهل خیرالقرون این بود که تا جایی که توان دارند خانواده و زیر دستانشان را از خیر این شب‌های مبارک و عظیم بهره‌مند سازند.

 

از دیگر انواع عبادت که رسول خدا صلی الله علیه و سلم در این ده شب بر آن حرص شدید می‌ورزید سنت «اعتکاف» در مسجد است چنان که در حدیثی که بخاری و مسلم در صحیح خود از ام المومنین عایشه رضی الله عنها روایت نموده‌اند: رسول الله صلی الله علیه و سلم ده شب آخر رمضان را اعتکاف می‌نمود تا آن که وفات نمودند.

 

و اگر اعتکاف رمضان را ترک می‌کرد آن را در ماه دیگر قضا می‌نمود چنان که در صحیحین از عایشه رضی الله عنها رواست شده است که او صلی الله علیه و سلم اعتکاف را در [رمضان] یک سال ترک نمود سپس آن را در شوال قضا نمود.

 

و شکی در این نیست که بر اساس محافظت رسول الله صلی الله علیه و سلم بر این سنت، می‌توان هدف از این سنت را درک نمود. هدفی که امام ابن قیم آن را چنین بیان کرده است:

 

«از آنجا که صلاح قلب و استقامت آن در سیر به سوی خداوند، وابسته به متمرکز بودن قلب به سوی خداوند و جمع کردن پراکندگی آن است تا آن که به طور کامل به خداوند مشغول شود، بر این اساس پراکندگی قلب تنها با روی آوردن کامل به خداوند از بین می‌رود، و از آنجا که زیاده‌روی در خوردن و نوشیدن و زیاده‌‌روی در هم‌نشینی با مردم و بسیار سخن گفتن و بسیار خوابیدن باعث بیشتر شدن پراکندگی قلب می‌شود و آن را در هر وادی سر گردان می‌کند و از سیر به سوی خداوند باز می‌دارد یا ضعیف می‌گرداند، حکمت خداوند بر این رفته است که برای بندگان خویش روزه را مشروع گرداند تا زیاده‌روی در خوردن و نوشیدن را از آن‌ها برطرف سازد. و اعتکاف را برای آن‌ها مشروع گرداند که هدف و روح آن روی آوردن قلب به سوی خداوند و جمع شدن پراکندگی آن و خلوت کردن آن با پروردگار و دور شدن از مشغولیت به خلق و مشغول شدن به خداوند است تا جایی که ذکر و محبت و روی آوردن به سوی او به جای دیگر مشغولیت‌های قلب قرار بگیرد و بدین ترتیب همه‌ی هم و غم قلب برای خداوند باشد، و تنها یاد خداوند در آن جای گیرد و فکر آن، به دست آوردن رضایت خداوند و نزدیک شدن به او باشد و اینچنین، خداوند به جای مردم انیس او می‌شود و این او را برای روز تنهایی و وحشت در قبر که تنها خداوند انیس و شادی بخش او می‌شود آماده خواهد ساخت، و این هدف بزرگ اعتکاف است.» [زاد المعاد فی هدی خیر العباد[

این کجا و اعتکاف بسیاری از معتکفان کجا که قلبشان بر خلق معتکف است و سخن گفتن و هم‌نشینی و خواب بسیار آن‌ها را مشغول ساخته است.

 

پس ای بندگان خداوند تقوای او را پیشه سازید و قدر این شب‌های شریف را بدانید و حق آن را پاس بدارید که برای بزرگی این شب‌ها همین بس که در آن شبی قرار دارد که عبادت آن از عبادت هزار ماه بهتر است و آن شب شرف بزرگ، شب قدر است. شبی که رسول خدا صلی الله علیه و سلمدرباره‌ی پاداش بزرگ آن فرموده است: «هرکه شب قدر را از روی ایمان و اخلاص به پا بدارد گناهان گذشته‌اش آمرزیده می‌شود» [متفق علیه[

و هر که خیر این شب را از دست دهد همان محروم واقعی است و شایسته است که اشک حسرت و پشیمانی بر گونه‌هایش جاری گردد و هیهات که پس از از دست دادن فرصت اشک حسرت فایده‌ای داشته باشد!

 

ای بندگان خداوند، این ماه مبارک هیچ‌گاه زمانی برای بطالت و تنبلی یا لهو و لعب و خوشگذارانی نبوده است. بلکه همانا این ماه، ماه کار و جهاد و تلاش است و صبر و مشغول شدن در به دست آوردن کمالات دین و دنیاست و ماه ارتقا و پیشرفتی است که در تمام روزهای دیگر سال به همراه بنده خواهد بود زیرا همانطور که برخی از اهل علم گفته‌اند، اگر انسان در این ماه توفیق بندگی یابد این توفیق در همه‌ی روزهای دیگر سال با او همراه خواهد بود. اگر این ماه در پراکندگی ذهن و دیگر مشغولیت‌ها هدر رود دیگر روز‌های سال نیز در پراکندگی و بی‌نظمی طی خواهند شد.

 

پس ای بندگان خداوند تقوای او را پیشه سازید و این شب‌های بزرگ را برای مسابقه‌ی در خیرات غنیمت شمارید تا رحمت و خشنودی و مغفرت الهی را به دست آورید.

 

برگرفته از سخنان دکتر اسامه خیاط

پنج شنبه 3 شهريور 1390برچسب:,

  توسط زيـــــبا _ ا  |
 

لباس زن مسلمان چگونه باید باشد ؟

 


زن مسلمان مكلف است كه بدن خود را با لباس وحجاب بپوشاند و اينكه لباس  وحجاب مسلمان چگونه باشد؟ و اسلام چه شرايطي را براي نوع لباس و حجاب  زن مسلمان وضع كرده است؟

 

 

در لباس اسلامي رعايت و در نظر داشت چند امر، شرط ضروري است:

 

 

1- لباس،حجاب و پوشش بايستي همه بدن و پيکره زن را بپوشاند، طوريکه خداوند متعال ميفرمايد: يدنين عليهن جلابيبهن.

 

 

و جلباب همان چادر فراخي است که تمام بدن را مستور نمايد، همچنان واژه «الادنا» که «يدنين» بر گرفته از آن است به معناي گذاردن مي آيد، پس فشرده کيفيت حجاب اسلامي که اين آيت افاده مي کند همانا مستور کردن همه بدن است.

 

 

2- حجاب رقيق و نازک نباشد، چون غرض از پوشيدن حجاب و لباس همانا ستر بدن است و حجابي که نازک و رقيق باشد و بدن را مستور نسازد، آنرا در حقيقت لباس وحجاب گفته نميتوانيم. بهره جستن از آن گونه حجاب و لباس لزوم رعايت حجاب و لباس شرعي، بجا نمي گردد، زيرا پوشيدن اين گونه حجاب و لباس مانع نمايان شدن بدن و ديدن آن قرار نمي گيرد.

 

 

حضرت عايشه رضي الله عنها ميفرمايد: روزي اسماء بنت ابي بکر رضي الله عنه به محضر مبارک رسول الله صلي الله عليه و سلم آمد و لباس رقيق و نازک به تن داشت، پيغمبر خدا، از وي رو گرفتند و فرمودند که اين لباس تان را عوض کنيد (لباس نازک را نپوشيد).

 

 

3- حجاب ولباس بايد خودش زيبا و داراي رنگهاي و نگار هاي جذاب و قشنگ نباشد که توجه را بسوي خود جلب نمايد، طوري که اين مطلب از لا به لاي آيت: و لا يبدين زينتهن الا ما ظهر منها…

 

 

يعني زنان آشکار نگردانند زينت خود را جز آنچه که آشکار است از ايشان.

 

 

مفهوم ميگردد و معناي «الا ما ظهر منها» اينست که بدون قصد و بي دخالت اراده انسان، اندامي ظاهر و نمايان گردد، نه اينکه آنرا خود انسان ظاهر نمايد.

 

 

پس هنگامي که نفس حجاب زيبا باشد، آن اصلا حجاب گفته نميشود، پوشيدن آن گونه حجاب جايز نيست، چون حجاب آنست که مانع ظهور زينت در حضور مردان بيگانه شود و اين حجاب و لباس زيبا قشنک، خودش نمايانگر زينت و افزايش بخش آن قرار مي گيرد.

 

 

4- حجاب ولباس بايستي فراخ و گشاده باشد. يعني بگونه يي باشد که عورت و اندامها را برجسته جلوه ندهد و اندامهاي شهوت برانگيز را نمايان نسازد.

 

 

در صحيح مسلم حديثي از پيغمبر خدا صلي الله عليه و سلم روايت شده که ميفرمايد: صنفان من اهل النار لم ار هما: قوم معهم سباط کأذناب البقر يضربون بها الناس، و نساء کاسيات عاريات، مميلات، مائلات، رؤسهن کاسنمة البخت المائلة، لا يد خلن الجنة و لا يجدن ريحها، و ان ريحها ليوجد من مسيرة خمس مائة عام.

 

 

دو نوع اهل دوزخ اند که آنها را نديده ام ، گروهي که همراه شان تازيانه هاي مانند دم هاي گاو است و بوسيلهء آن مردم را مي زنند. و زناني اند در ظاهر پوشيده، اما در حقيقت برهنه يا نيمه برهنه که خود منحرف بوده و ديگران را نيز منحرف مي سازند، سرهايشان مانند کوهان شتر تمايل يافته است که نه به بهشت داخل مي گردند و نه بوي آن را در مي يابند، در حاليکه بوي آن از مسير (اينقدر،اينقدر) درک کرده مي شود. در روايتي آمده است که بوي آن از مسافت پنحصد سال دور درک کرده مي شود.

 

 

5- حجاب عطر آگين نباشد، چونکه معطر بودن لباس زن، شهوت و غريزه جنسي مردان را تحريک من کند. بدين خاطر است که پيغمبر صلي الله عليه وسلم ميفرمايد: کل عين نظرت زانية و ان المرأة اذا استعطرت فمرت بالمجلس فهي کذا و کذا، يعني زانية.

 

 

يعني هر چشم که نگاه به سوي زن نا محرم افگند زنا مي کند، و آنگاه که زن خود را عطر آگين کرده از مجلسي عبور نمايد، پس آن زن زنا کار است.

 

 

و در روايت ديگر آمده است: ان المرأة اذا استعطرت فمرت علي القوم ليجدوا ريحها فهي زانية.

 

 

براستي وقتي که زن خويشتن را معطر سازد و از ميان مردم مي گذرد، تا آنکه آنها، بوي زيبايي وي را در يابند، آن زن زاني است.

 

 

حضرت موسي بن يسار روايت مي کند: روزي، زني از کنار حضرت ابوهريره رضي الله عنه مي گذشت، و بوي عطر آن به مشام حضرت ابوهريره رسيد، آن صحابه گرامي قدر، برايش گفت: کجا قصد رفتن را داري؟

 

 

زن جواب داد: ارادهء رفتن به مسجد را دارم، ابوهريره رضي الله عنه برايش گفت: آيا خود را معطر ساخته اي؟

 

 

زن جواب داد؟ بلي

 

 

بعدا حضرت ابوهريره فرمود: به خانه خود بر گرد و در آنجا غسل کن، زيرا من از پيغمبر صلي الله عليه وسلم شنيده ام که فرموده اند: لا يقبل الله من امرأة صلوة خرجت إلي المسجد و ريحها تعصف، حتي يرجع و تغسل.

 

 

هرگز خداوند نماز زني را نمي پذيرد که به مسجد برود و باد خوشبويي آن به مشام وزد، تا آنکه به خانه خود مراجعه نمايد و غسل کند.

 

 

6- شرط آخري پوشش و لباس اسلامي اينست که آن پوشش زن را مشابه و همگون به مردان، يا آنچه که مردان مي پوشند نسازد. حضرت ابوهريره رضي الله عنه ميفرمايد: لعن النبي صلي الله عليه و سلم الرجل يلبس لبسة المرأة و المرأة تلبس الرجل. پيغمبر صلي الله عليه وسلم مردي را که لباس زن پوشد، و زني را که لباس مرد پوشد، لعنت گفته اند.

 

 

در حديث ديگري آمده است: لعن الله المخنثين من الرجال و المترجلات من النساء يعني خداوند مرداني که خويشتن را شبيه زنان، و زناني که خود را شبيه مردان ميسازند، لعنت گفته است. يعني زنان خويشتن را در لباس و طرز استعمال آن به مردان مشابه و همسان سازند به گونه يي که زنان امروز بيشتر به اين عمل مبتلا اند و آن را تمدن و يا مدل روز مي انگارند.

 

 

بناء لباس و حجابي كه داراي اين شروط نباشد در واقع براي آن واژه لباس و حجاب اسلامي بكاربرده نمي شود و فريضه سترعورت توسط آن ادا نمي گردد.

 


یک شنبه 4 ارديبهشت 1390برچسب:,

  توسط زيـــــبا _ ا  |
 

در پايان زندگي از ما چه مي پرسند؟

در پايان زندگي ، از روي تعداد مدرك هايي كه گرفته ايم ، مقدار مالي كه اندوخته ايم و كار هاي بزرگي كه به انجام رسانده ايم ، در باره ي ما قضاوت نخواهد شد ،بلكه از ما خواهند پرسيد : آيا گرسنه اي را سير كردي ؛ برهنه اي را لباس پوشاندي و بي خانه اي را پناه بخشيدي " . گرسنه ي نه فقط لقمه نان كه گرسنه ي عشق ، برهنه ي نه فقط از تن پوش كه برهنه از عزت و احترام انساني و بي خانه اي نه فقط از خشت و گل كه بي خانمان به سبب طرد و رانده شدن. 

شنبه 3 ارديبهشت 1390برچسب:,

  توسط زيـــــبا _ ا  |
 

وصيت نامه (طنز)

وصيت نامه

بعد مرگم نه به خود زحــمت بسیار دهید
نه به من بر سـر گور و کفن آزار دهید

نه پی گورکن و قاری و غسال رویـــد
نه پی سنگ لحد پــول به حجار دهید

به که هر عضو مرا از پس مرگــم به کسی
که بدان عضو بود حاجت بسیار دهید

این دو چشمان قوی را به فلان چشــم‌چران
که دگر خوب دو چشمش نکند کار دهید

وین زبان را که خداوند زبان‌بـازی بود
به فلان هوچی رند از پی گفتـار دهید

کله‌ام را که همه عمـــر پر از گچ بوده‌است
پاک تحویل علی اصغر گچکار دهیــد

وین دل سنگ مرا هم که بود سنگ سیـــاه
به فـــلان سنگ‌تراش سر بازار دهید

چانه‌ام را به فلان زن که پی وراجی است
معده‌ام را به فلان مرد شکمخوار دهید

در سر سفره خورَد فاطمـه، بی‌دندان، غم
به که دندان مرا نیز بــدان یار دهید

جمعه 2 ارديبهشت 1390برچسب:,

  توسط زيـــــبا _ ا  |
 

شعري طنز از خر عاشق

خری آمد بسوی مادر خویش            بگفت مادر چرا رنجم دهی پیش

برو امشب برایم خواستگاری            اگر تو بچه ات را دوست داری


ادامه مطلب

جمعه 2 ارديبهشت 1390برچسب:,

  توسط زيـــــبا _ ا  |
 

اعتراض های یک نی نی به بابا و مامانش

آقای پدر! در کمال احترام خواهشمندم اینقدر لب و لوچه ی غیر پاستوریزه ، و سار و سیبیل سیخ سیخی آهار نشدتون را به سر و صورت حساس من نمالید ! plz

خانوم مادر! جیغ زدن شما هنگام شناسایی اجسام داخل خانه توسط حس چشایی من، نه تنها کمکی به رشد فکری من نمی کنه، بلکه برای دبی شیر شما هم مضر است !!! لازم به ذکر است که سوسک هم یکی از اجسام داخل خانه محسوب می شود!

پدر محترم! هنگام دستچین کردن میوه، از دادن من به بغل اصغر آقای سبزی فروش خودداری نمایید. چشمهای تلسکوپی، گوشهای ماهواره ای و سیبیلهای دم الاغی اش مرا به یاد قرضهای شما می اندازد !

مخصوصاً وقتی که چشمهای خود را گشاد کرده، و با تکان دادن سر و لبهایش " بول بول بول بول" می کند! زهرمار، درد، مرض، کوفت ! الهی کف شامپو تو چشت! شب بخوابی خواب بد ببینی ! جیش کنی تو شلوارت!

مادر محترم! شصت پا وسیله ای است شخصی ، که اختیارش رو دارم ! لطفاً هرگاه سعی در خوردن شصت پای شما نمودم، گیر بدهید!

آقای پدر! هنگام دعوا با خانوم مادر، به جای پرت کردن قابلمه و ماهی تابه به روی زمین، از چینی های توی کابینت استفاده نمایید ! اکشن بودن دعوا به همین چیزاست!

خانوم مادر! از مصرف هله هوله ی زیاد پرهیز نمایید! این عمل نه تنها برای سلامتی شما خوب نیست، بلکه موجب می شود که شیرتان بوی " بچه سوسک مرده " بدهد.

آقای پدر! کودکان توانایی کافی برای حفظ جیش خود ندارند و این توانایی هنگامی که شما شکم مرا "پووووووف" می کنید به حداقل می رسد ! الان بگم که بعد شرمنده تون نشم


جمعه 2 ارديبهشت 1390برچسب:,

  توسط زيـــــبا _ ا  |
 

وصیت نامه کورش کبیر پدر ایران زمین

فرزندان من، دوستان من! من اكنون به پایان زندگی نزدیك گشته‌ام. من آن را با نشانه‌های آشكار دریافته‌ام. وقتی درگذشتم مراخوشبخت بپندارید و كام من این است كه این احساس در کردار و رفتار شما نمایانگر باشد، زیرا من به هنگام كودكی، جوانی و پیری بخت‌یار بوده‌ام. همیشه نیروی من افزون گشته است، آن چنان كه هم امروز نیز احساس نمی‌كنم كه از هنگام جوانی ناتوان‌ترم. من دوستان را به خاطر نیكویی‌های خود خوشبخت و دشمنانم را فرمان‌بردار

 


ادامه مطلب

جمعه 2 ارديبهشت 1390برچسب:,

  توسط زيـــــبا _ ا  |
 

دختر فداکار


همسرم نواز با صدای بلند گفت، تا کی می خوای سرتو توی اون روزنامه فرو کنی؟ میشه
بیای و به دختر جونت بگی غذاشو بخوره؟
شوهر روزنامه رو به کناری انداخت و بسوی آنها رفت
تنها دخترم آوا بنظر وحشت زده می آمد. اشک در چشمهایش پر شده بود


ادامه مطلب

جمعه 2 ارديبهشت 1390برچسب:,

  توسط زيـــــبا _ ا  |
 

نقش لبخند در زندگی يك زوج چيست ؟

من فقط 10 خصوصيت از صدها خصوصيات لبخند در زندگی يك زوج را مينويسم

اميدوارم هميشه لبخند روی لبهای همه زوج های جوان باشد

 


ادامه مطلب

جمعه 2 ارديبهشت 1390برچسب:,

  توسط زيـــــبا _ ا  |
 

چگونه پيشنهاد ازدواج دهيم؟

پيشنهاد ازدواج دادن بي شك يكي از مهمترين و بزرگترين گامهايي ميباشد كه تا به حال برداشته ايد. شما خواهان آن هـستـيد كه در آن لحظه همه چيز عالي و بـه بـهتـريـن نحو پيش رود و از آن مهمتر كه ميخواهيد پاسخ وي مثبت بـاشـد! ايـن نكـات را هــنگام دادن پيشنهاد ازدواج مد نظر قرار دهيد تا شانس موفقيت شما افزايش يابد:



ادامه مطلب

جمعه 2 ارديبهشت 1390برچسب:,

  توسط زيـــــبا _ ا  |
 

....دريا و ساحل!!!

 ..... به دريا ها و ساحلها !!

                                       ***************

 شب بود و دريا بود و ساحل ساكت و سرد ! 

                                                    دريا وجودش را به ساحل هديه مي كرد !

از مرز تنهايي خود با عشق آمد   

                                                   ساحل تكبر كرد و دريا را عقب زد !

ساحل تكبر كرد و دريا را عقب زد

                                                        يكبار ديگر در وفاداري محك زد !

دريا خروشيد و براي عذرخواهي

                                                    پاشيد بر گيسوي ساحل گوش ماهي !

ساحل به دريا گفت با شور غريبي :

                                                    تا كي مرا باگوش ماهي مي فريبي؟

تا كي برايم ارمغانت تكه سنگ است‌؟

                                                  اين هديه ها مال خودت اسباب ننگ است !

زخم دل دريا دوباره باز ميشد  

                                                  غم در صدايش دم به دم آواز ميشد

دريا براي ساحلش آواز ميخواند 

                                                شعري به لحن بندري با ساز ميخواند :

وقتي كه تنهايي تو را بيتاب ميكرد ! 

                                                  چشم تو را لالايي من خواب ميكرد !

وقتي تنت ميسوخت در تب شوره ميكرد !  

                                                 پاي تو را دست چه كس پاشوره ميكرد !؟

هرگز به من از عشق خود چيزي نگفتي !  

                                                  تا كي مرا پس ميزني تا پس نيفتي ؟

تا كي بجاي بوسه سهم من حباب است ؟

                                                  تا كي سوال با تو بودن بي جواب است ؟

وقتي تو را با ما سر ناسازگاريست !

                                                اين رفتن و برگشتن بيهوده كافيست ؟

دستان تو از عشق من تر شد ببخشيد ! 

                                                  تكرار عشق من مكرر شد ببخشيد !

جمعه 1 ارديبهشت 1390برچسب:,

  توسط زيـــــبا _ ا  |
 

هديه اي كوچك براي شما كه بزرگيد

يک صفحه سیاه ظاهر می شه
ماوس خودتون رو هرجای صفحه و همه جای اون کلیک کنید
ببینید چه اتفاقی میافته

حالا ماوستون رو کلیک کنید و در همون حال به همه جای صفحه بکشید و ببینید چطور می شه

هرچی که شکل گرفت همش هدیه به شما

اینجا را کلیک کنید.

 

سه شنبه 28 فروردين 1390برچسب:,

  توسط زيـــــبا _ ا  |
 

خدايا شكرت كه دارمت

خدا: بنده ی من نماز شب بخوان و آن یازده رکعت است.

 

 

بنده: خدایا !خسته ام!نمی توانم.

 

 

خدا: بنده ی من، دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر بخوان.

 

 

بنده: خدایا !خسته ام برایم مشکل است نیمه شب بیدار شوم.

 

 

خدا: بنده ی من قبل از خواب این سه رکعت را بخوان

 

 

بنده: خدایا سه رکعت زیاد است.

 

 

خدا: بنده ی من فقط یک رکعت نماز وتر بخوان

 

 

بنده: خدایا !امروز خیلی خسته ام!آیا راه دیگری ندارد؟

 

 

خدا: بنده ی من قبل از خواب وضو بگیر و رو به آسمان کن و بگو یا الله

 

 

بنده: خدایا!من در رختخواب هستم اگر بلند شوم خواب از سرم می پرد!

 

 

خدا: بنده ی من همانجا که دراز کشیده ای تیمم کن و بگو یا الله

 

 

بنده: خدایا هوا سرد است!نمی توانم دستانم را از زیر پتو در بیاورم

 

 

خدا: بنده ی من در دلت بگو یا الله ما نماز شب برایت حساب می کنیم

 

 

بنده اعتنایی نمی کند و می خوابد

 

 

خدا:ملائکه ی من! ببینید من آنقدر ساده گرفته ام اما او خوابیده است چیزی به اذان صبح نمانده

 

 

او را بیدار کنید دلم برایش تنگ شده است امشب با من حرف نزده

 

 

ملائکه: خداوندا! دوباره او را بیدار کردیم ،اما باز خوابید

 

 

خدا: ملائکه ی من در گوشش بگویید پروردگارت منتظر توست

 

 

 

ملائکه: پروردگارا! باز هم بیدار نمی شود!

 

 

خدا: اذان صبح را می گویند هنگام طلوع آفتاب است ای بنده ی من بیدار شو

 

 

نماز صبحت قضا می شود خورشید از مشرق سر بر می آورد

 

 

ملائکه:خداوندا نمی خواهی با او قهر کنی؟

 

 

 

خدا: او جز من کسی را ندارد…شاید توبه کرد

 

 

عكس تصویر تصاویر پیچك ، بهاربيست Www.bahar22.com

 

یک شنبه 28 فروردين 1390برچسب:,

  توسط زيـــــبا _ ا  |
 

زيباترين داستان

مرد دیر وقت،خسته ازکار به خانه برگشت
دم در پسر 5ساله اش را دید که در انتظار او بود:
سلام بابا!یک سوال از شما بپرسم؟
بله حتما چه سوالی؟
بابا !شما برای هرساعت کارچقدر پول میگیرید؟
مرد با ناراحتی پاسخ داد این به تو ارتباطی ندارد.چرا چنین سوالی می کنی؟
فقط می خواهم بدانم.
اگر باید بدانی بسیارخوب می گویم:20 دلار!
پسرکوچک درحالی که سرش پائین بود آه کشید٬ بعد به مرد نگاه کرد و گفت:میشود به من 10دلارقرض بدهید؟
مرد عصبانی شدو گفت :من هر روز سخت کار می کنم و پولی برای خریدن یک اسباب بازی مزخرف و برای چنین رفتارهای کودکانه وقت ندارم.
پسر کوچک آرام به اطاقش رفت و در را بست.
بعد از حدود یک ساعت مرد آرام تر شدو فکر کردکه با پسرکوچکش خیلی تند وخشن رفتارکرده شاید واقعا چیزی بوده که اوبرای خریدنش به 10دلار نیازداشته است.به خصوص اینکه خیلی کم پیش می آمد که پسرک از پدرش درخواست پول کند.
مرد به سمت اتاق پسر رفت و در را باز کرد.
خوابی پسرم؟
نه پدر، بیدارم
من فکر کردم که شاید با تو خشن رفتار کرده ام
امروز کارم سخت و طولانی بود و همه ناراحتی هایم را سر تو خالی کردم. بیا این 10دلاری که خواسته بودی.
پسر کوچولو خندید، و فریاد زد: متشکرم بابا
بعد دستش را زیر بالش برد و از آن زیر چند اسکناس مچاله شده در آورد
مرد وقتی دیدپسرکوچولو خودش هم پول داشته،دوباره عصبانی شد و با ناراحتی گفت:با اینکه خودت پول داشتی چرا دوباره درخواست پول کردی؟
پسر کوچولو پاسخ داد:برای اینکه پولم کافی نبود، ولی من حالا 20 دلار دارم
آیا می توانم یک ساعت از کارشمابخرم تافردا زودتر به خانه بیایید؟
من شام خوردن با شما را خیلی دوست دارم.

یک شنبه 28 فروردين 1390برچسب:,

  توسط زيـــــبا _ ا  |
 

اشتباه فرشته

درویشی به اشتباه فرشتگان به جهنم فرستاده میشود .

پس از اندک زمانی داد شیطان در می آید و رو به فرشتگان می کند و می گوید :

جاسوس می فرستید به جهنم!؟

از روزی که این ادم به جهنم آمده مداوم در جهنم در گفتگو و بحث است و جهنمیان را هدایت می کند و…

حال سخن درویشی که به جهنم رفته بود این چنین است:

با چنان عشقی زندگی کن که حتی بنا به تصادف اگر به جهنم افتادی خود شیطان تو را به بهشت باز گرداند.

بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar-20.com

پنج شنبه 25 فروردين 1390برچسب:,

  توسط زيـــــبا _ ا  |
 

وقتی دیگر نبود
وقتی که دیگر نبود
من به بودنش نیازمند شدم
وقتی که دیگر رفت
من به انتظار آمدنش نشستم
وقتی که دیگر نمی‌توانست مرا دوست بدارد
من او را دوست داشتم
وقتی که او تمام کرد
من شروع کردم
وقتی که او تمام شد
من آغاز کردم
چه سخت است تنها متولد شدن
مثل تنها زندگی کردن است
مثل تنها مردن

بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar22.com

دو شنبه 22 فروردين 1390برچسب:,

  توسط زيـــــبا _ ا  |
 

نزديكتر به خدا

عكس تصویر تصاویر پیچك ، بهاربيست Www.bahar22.com

در زندگی طوری باش که انانکه خدا را نمی شناسند ،تورا که می شناسند خدا را بشناسند!

دو شنبه 22 فروردين 1390برچسب:,

  توسط زيـــــبا _ ا  |
 

زندگی بافتن یک قالیست
نه همان نقش و نگاری که خودت می خواهی
نقشه را اوست که تعیین کرده
تو در این بین فقط می بافی
نقشه را خوب ببین
نکند آخر کار
… … قالی زندگیت را نخرند … …

بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar22.com

دو شنبه 22 فروردين 1390برچسب:,

  توسط زيـــــبا _ ا  |
 

در نهان، به آنانی دل میبندیم که دوستمان ندارند،

و در آشکارا

از آنانی که دوستمان دارند غافلیم.

شاید این است دلیل تنهایی ما

دو شنبه 22 فروردين 1390برچسب:,

  توسط زيـــــبا _ ا  |
 

آيا عشق و دوست داشتن يكيست؟

عكس تصویر تصاویر پیچك ، بهاربيست Www.bahar22.com

عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی
دوست داشتن پیوندی خود آگاه و از روی بصیرت روشن و زلال

عشق بیشتر از غریزه آب می خورد و هرچه از غریزه سر زند بی ارزش است
دوست داشتن از روح طلوع می کند و تا هرجا که روح ارتفاع دارد همگام با آن اوج می گیرد

عشق با شناسنامه بی ارتباط نیست، و گذر فصل ها و عبور سال ها بر آن اثر می گذارد
دوست داشتن در ورای سن و زمان و مزاج زندگی می کند

عشق طوفانی و متلاطم است
دوست داشتن آرام و استوار و پر وقار وسرشار از نجابت

عشق جنون است و جنون چیزی جز خرابی و پریشانی “فهمیدن و اندیشیدن “نیست
دوست داشتن، دراوج، از سر حد عقل فراتر میرود و فهمیدن و اندیشیدن را از زمین می کند و باخود به قله ی بلند اشراق می برد

عشق زیبایی های دلخواه را در معشوق می آفریند
دوست داشتن زیبایی های دلخواه را در دوست می بیند و می یابد

عشق یک فریب بزرگ و قوی است
دوست داشتن یک صداقت راستین و صمیمی، بی انتها و مطلق

عشق در دریا غرق شدن است
دوست داشتن در دریا شنا کردن

عشق بینایی را می گیرد
دوست داشتن بینایی می دهد

عشق خشن است و شدید و ناپایدار
دوست داشتن لطیف است و نرم و پایدار

عشق همواره با شک آلوده است
دوست داشتن سرا پا یقین است و شک ناپذیر

از عشق هرچه بیشتر نوشیم سیراب تر می شویم
از دوست داشتن هرچه بیشتر، تشنه تر

عشق نیرویی است در عاشق ،که او را به معشوق می کشاند
دوست داشتن جاذبه ای در دوست ، که دوست را به دوست می برد

عشق تملک معشوق است
دوست داشتن تشنگی محو شدن در دوست

عشق معشوق را مجهول و گمنام می خواهد تا در انحصار او بماند
دوست داشتن دوست را محبوب و عزیز میخواهد و می خواهد که همه ی دلها آنچه را او از دوست در خود دارد، داشته باشند

در عشق رقیب منفور است،
در دوست داشتن است که:”هواداران کویش را چو جان خویشتن دارند”

عشق معشوق را طعمه ی خویش می بیند
و همواره در اضطراب است که دیگری از چنگش نرباید
و اگر ربود با هردو دشمنی می ورزد و معشوق نیز منفور می گردد

دوست داشتن ایمان است و ایمان یک روح مطلق است
یک ابدیت بی مرز است ، که از جنس این عالم نیست

دو شنبه 22 فروردين 1390برچسب:,

  توسط زيـــــبا _ ا  |
 

مشكل امروز ما : بيماري كلمات

از کنفسیوس حکیم می پرسند تو اگر زمام جامعه را به دست گیری چه می کنی؟
برای تحقق افکار اصلاحیت و هدایت و سعادت جامعه بشری چه می اندیشی؟
از چه آغاز میکنی؟
بی درنگ میگوید اول کاری که میکنیم به اصلاح نام ها ، اصطلاح ها می پردازم ! عمق این سخن در اولین وهله آشکار نمی شود ، باید خیلی اندیدشید ، تامل کرد ، حرف سخت عمیق است ، عمیق
ما امروز بیشتر از هر زمانی به یک کنفسیوس نیاز داریم که بیاید و اسم ها را اصلاح کند .
یکی از بدبختی های ما مسخ شدن اصطلاحات و قلب شدن و ضعیف شدن و گاه بیمار شدن کلمات است ، مقدس ترین کلمات.
کلمات ، اصطلاحات ظرف های احساس ها و اندیشه های ماست ، اگر آنها مسخ شوند ، کج شوند ، تغییر جنس و شکل و رنگ بدهند ما امکان حرف زدن را از دست می دهیم و امروز خیلی از دست داده ایم
به قول سارتر بحران یک بحران زبان بود .
بحران ما اکنون چنین بحرانی است ، این درد کوچکی نیست ، بسیاری از کلمات عالی و نیروند و پر مایه ما که با قدرت و اطمینان و راحتی عالی ترین افکار یا احساسات ما را به دیگران منتقل می کردند و در قلب و عمق فکر و روح دیگران ، درست و تمام و تمیز می ریختند امروز کثیف و شکسته و زشت شده اند ،
تنگ های بلوین ظریفی ، کوزه شکسته های سفالین آلوده و گرد و غبار گرفته کثیفی شده اند ، چگونه در چنین کوزه هائی میتوان شراب لطیف یک احساس یا آب زلال یک اندیشه را به خماری یا تشنه ای نوشاند؟!

آن شصت سال پیش تا می گفتند ما عدالت خانه می خواهیم ، انقلاب مشروطیت ، نهضت … روح ها جان می گرفتند ، چهره ها گل می انداخت ، موجی در دل ها بر می انگیخت اما حال اینها شده اند کلماتی درست در ردیف و همسر و همشانه خوردن ، خوابیدن ، راه رفتن ، گردش ، حقوق ، اجاره ، احوالپرسی ، دید و بازدید ، سلام علیک ، نوه عمو ، همسایه ، سبزه میدان، دیوار ، مداد پاک کن ، سیب زمینی ، ماست خیکی ، چس فیل

 

بهاربيست                   www.bahar-20.com

دو شنبه 22 فروردين 1390برچسب:,

  توسط زيـــــبا _ ا  |
 

اما چه رنجی است لذت ها را تنها بردن و چه زشت است زیبایی ها را تنها دیدن و چه بدبختی آزاردهنده ای است تنها خوشبخت بودن! در بهشت تنها بودن سخت تر از کویر است.

 

 

اسم خودتون را با حروف انگليسی بنويسيد        بهاربيست       www.bahar20.sub.irاسم خودتون را با حروف انگليسی بنويسيد        بهاربيست       www.bahar20.sub.irاسم خودتون را با حروف انگليسی بنويسيد        بهاربيست       www.bahar20.sub.irاسم خودتون را با حروف انگليسی بنويسيد        بهاربيست       www.bahar20.sub.ir

 

 

  

دو شنبه 22 فروردين 1390برچسب:,

  توسط زيـــــبا _ ا  |
 

وقتی کبوتری شروع به معاشرت با کلاغها می کند پرهایش سفید می ماند، ولی قلبش سیاه میشود. دوست داشتن کسی که لایق دوست داشتن نیست اسراف محبت است

بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar22.com

 

دو شنبه 22 فروردين 1390برچسب:,

  توسط زيـــــبا _ ا  |
 

دنيا را نگه داريد مي خواهم پياده شوم

وقتی خواستم زندگی کنم، راهم را بستند.وقتی خواستم ستایش کنم، گفتند خرافات است.وقتی خواستم عاشق شوم گفتند دروغ است.وقتی خواستم گریستن، گفتند دروغ است.وقتی خواستم خندیدن، گفتند دیوانه است.دنیا را نگه دارید، میخواهم پیاده شوم

دو شنبه 22 فروردين 1390برچسب:,

  توسط زيـــــبا _ ا  |
 

پسرك نابينا

پسری نابینا بدلیل مشکلات زندگی گدایی می کرد .کنار خیابان نشسته بود و کلاهی جلوی پاهای خود گذاشته بود . همراهش یک تخته سیاه بود که روی آن نوشته شده بود:

"نابینا هستم، کمکم کنید!"
یک روز گذشت،اما فقط چند سکه در کلاه پسر انداخته شد.پسر با این سکه ها یک نان کوچک برای خودش خرید و روز دوم همچنان در کنار خیابان نشست
معلم دانشگاه از کنارش گذشت، با همدردی در کلاه پسر پولی انداخت. وقتی که نگاهش به جمله روی تخته سیاه افتاد، چند دقیقه با خود فکر کرد و جمله قبلی را پاک کرد و کلمات دیگری نوشت
بعد از آن، پسر نابینا متوجه شد که افراد بیشتری به او برای تهیه غذا لباس و غیره کمک می کنند .روز دوم با شنیدن صدای قدم زدن مرد صدای پایش را شناخت و از او پرسید:جناب آقا، می دانم شما کیستید ؟ دیروز به من کمک کردید. از شما تشکر می کنم. اگر ممکن است بگویید چه اتفاقی افتاده است ؟
مرد خندید و گفت:تغییرات کوچکی روی تخته سیاه دادم و نوشتم :
"
امروز روز زیبایی است.اما من نمی توانم آن راببینم" __________________

 

دو شنبه 22 فروردين 1390برچسب:,

  توسط زيـــــبا _ ا  |
 

(( پرنده ))

شـروع تـازه ای آغـازُم هادهَ         بـدو دسـتـُم بگـهِ پروازُم هادهَ

مــواتــِن کـهِ بُـخـونم از ته دل       بدو مَــشـکـَـن دِلـُم آوازُم هاده

 

مـِـه واتــو بـا دو تا بال خیالی      مِـه وتــو بـا دو تـا دستـون خالی

هَنوز هَم دیر نبودن بی پریدن      نـمونـدن بـی خـومــو دِگهَ مَـجالی

 

مــهِ نـاتونـُم بِـرَم بی تو مَحالِن     گـَمونــُم عـمـر مـِه رو بـه زوالـن

اَگـَه ماه و ستاره بی مه هادن      به غـیـر از تـو هـمهَ فکر و خیالن

 

تــویــی تـو آخرین برگِ بَرندَه      دَم مَـرگـُم تـو اِتکـرد بـی مـهِ زندهَ

توهُندی بی مهِ اِتگفت یالله پابَش بـــدو بـــا هــم بــریم مــثـل پـرندهَ

عكس تصویر تصاویر پیچك ، بهاربيست Www.bahar22.com

یک شنبه 21 فروردين 1390برچسب:,

  توسط زيـــــبا _ ا  |
 

داستان جالب “زن باهوش و آرزو”

روزی خانمي در حال بازی گلف بود که توپش تو جنگل افتاد. او دنبال توپ رفت و دید که یک قورباغه در تله گیر کرده است.
قورباغه به او گفت : اگر مرا از این تله آزاد کنی سه آرزوی تو را برآورده می کنم .
زن قورباغه را آزاد کرد و قورباغه گفت : “متشکرم” ولی من یادم رفت بگویم شرایطی برای آرزوهایت هست؛ هر آرزویی داشته باشی شوهرت ۱۰ برابر آن را میگیرد.
زن گفت : اشکال ندارد!

زن برای اولین آرزویش میخواست که زيباترين دنیا شود!

قورباغه اخطار داد که شما متوجه هستید با این آرزو شوهر شما نیز جذابترین مرد دنیا می شود و تمام زنان به او جذب خواهند شد ؟
زن جواب داد : اشکالی ندارد من زیباترین زن جهان خواهم شد و او فقط به من نگاه میکند
بنابراین اجی مجی ……. و او زیباترین زن جهان شد
برای آرزوی دوم خود، زن میخواست که ثروتمندترین زن جهان باشد ! قورباغه گفت : این طوری شوهرت ثروتمندترین مرد جهان خواهد شد و او ۱۰ برابر از تو ثروتمندتر می شود
زن گفت اشکالی ندارد ! چون هرچه من دارم مال اوست و هرچه او دارد مال من است
بنابراین اجی مجی ……. و او ثروتمندترین زن جهان شد
سپس قورباغه از آرزوی سوم زن سوال کرد و او جواب داد
من دوست دارم که یک سکته قلبی خفیف بگیرم و شوهرم
نتیجه داستان
زنان زرنگ هستند بنابراین با آنها در نیفتید
قابل توجه خانمها
همین جا توقف کنید و همچنان حس خوبی داشته باشید

.

.

.

.

.

.

قابل توجه آقایان
مرد سکته قلبی، ۱۰ برابر خفیف تر از زن خود را گرفت
نتیجه داستان
نکته : اگر شما زن هستید و همچنان در حال خواندن هستید فقط این را میرساند که زن ها هیچ وقت حرف آدم را گوش نمیدهند

یک شنبه 21 فروردين 1390برچسب:,

  توسط زيـــــبا _ ا  |
 

تصاوير زيبا سازی وبلاگ           Www.bahar22.com       خدمات وبلاگ نويسان جوان

 

شهرمه اي بندرم شادت بگردم که به یادت شاد ابم

 

 

 

تصاوير زيبا سازی وبلاگ           Www.bahar22.com       خدمات وبلاگ نويسان جوان

 

 

یک شنبه 8 آذر 1389برچسب:,

  توسط زيـــــبا _ ا  |
 

نمي دانم پس از مرگم چه خواهد شد........

عكس تصویر تصاویر پیچك ، بهاربيست Www.bahar22.com

اين همان است كه ابتدا و انتهاست گذاشتم تا همه ي اونايي كه دوستشون دارم اونو بخونند.

یک شنبه 1 بهمن 1398برچسب:گلويم,خفتگان,آشفته گرداند,

  توسط زيـــــبا _ ا  |
 

 



اگر قادر نیستی خود را بالا ببری همانند سیب باش تا با افتادنت اندیشه‌ای را بالا ببری.(خوش اومديد)
zibadokht@gmail.com


 

 

 چون نیک بنگری ...
 حکایت درخت بامبو
 غنیمت شمردن دهه‌ی پایانی رمضان
 لباس زن مسلمان چگونه باید باشد ؟
 در پايان زندگي از ما چه مي پرسند؟
 وصيت نامه (طنز)
 شعري طنز از خر عاشق
 اعتراض های یک نی نی به بابا و مامانش
 دختر فداکار
 نقش لبخند در زندگی يك زوج چيست ؟
 چگونه پيشنهاد ازدواج دهيم؟
 ....دريا و ساحل!!!
 هديه اي كوچك براي شما كه بزرگيد
 خدايا شكرت كه دارمت
 زيباترين داستان
 اشتباه فرشته
 نزديكتر به خدا

 

بهمن 1390
شهريور 1390
ارديبهشت 1390
فروردين 1390

 

زيـــــبا _ ا
كاربر محترم

 


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ***دُخــــت ساحــــل*** و آدرس dokhtesahel.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آی آدم ها
من و دلم
دل نوشته ها
هرچی آرزوی خوبه مال تو
سياه - سفيد
کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه

 

کیت اگزوز ریموت دار برقی
ارسال هوایی بار از چین
خرید از علی اکسپرس

 

RSS 2.0
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:
 

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 31
تعداد نظرات : 13
تعداد آنلاین : 1

Alternative content